Media & Entertainment

مدیرعامل Beehiiv نگران اشباع خبرنامه نیست

18 دقیقه مطالعه
منبع
مدیرعامل Beehiiv نگران اشباع خبرنامه نیست
چکیده کوتاه
- Beehiiv فراتر از خبرنامه‌ها رفته و با ادغام ساخت وب‌سایت با هوش مصنوعی، پادکست و فروش محصولات دیجیتال، به یک پلتفرم جامع برای تولیدکنندگان محتوا تبدیل شده است.
- این پلتفرم با ارائه ابزارهای سطح سازمانی که برای همه قابل دسترس است، قصد دارد خالقان محتوا را توانمند سازد و چشم‌انداز رسانه‌ای دموکراتیک‌تری را ترویج دهد.
- انتظار می‌رود ادغام قابل توجهی در اقتصاد خالقان محتوا رخ دهد، زیرا پلتفرم‌ها ادغام شده یا شکست می‌خورند و Beehiiv خود را به عنوان یک ارائه‌دهنده زیرساخت همه‌کاره معرفی می‌کند.

پلتفرم خبرنامه Beehiiv اخیراً چهارمین سالگرد خود را با راه‌اندازی مجموعه‌ای از ویژگی‌های جدید، از جمله سازنده وب‌سایت مبتنی بر هوش مصنوعی، پشتیبانی از پادکست و فروش دوره‌های آموزشی و محصولات دیجیتال جشن گرفت.

به عبارت دیگر، Beehiiv اکنون بسیار فراتر از خبرنامه‌ها است. تایلر دنک، هم‌بنیان‌گذار و مدیرعامل (که خودش یک خبرنامه محبوب استارتاپی می‌نویسد)، با TechCrunch صحبت کرد تا درباره دلایل گسترش شرکت توضیح دهد و گفت که این گسترش عمدتاً در پاسخ به تقاضای مشتریان بوده است، به‌خصوص از آنجایی که Beehiiv از ابتدا قالب‌های وبلاگ بسیار پایه‌ای ارائه می‌داد.

دنک به یاد آورد: «همه کاربران ما می‌گفتند: «هی، این عالیه، من از ابزارهای ایمیل شما خوشم میاد، [اما] وبلاگ من شبیه بقیه است. افتضاحه. قابل شخصی‌سازی نیست. من می‌خوام دوره بفروشم. می‌خوام لید جمع کنم. می‌خوام انعطاف‌پذیری بیشتری در وب‌سایتم داشته باشم.» «بنابراین ما را به خرید TypeDream سوق داد – آن‌ها یک شرکت YC بودند تا این نیاز را برطرف کنند، چون مردم وب‌سایت‌های بهتری می‌خواستند. بعد، می‌دانید، شما یک وجب می‌دهید، آن‌ها یک مایل می‌خواهند.»

این به این معنی است که Beehiiv در حال رقابتی‌تر شدن با سایر پلتفرم‌های سازنده محتوا است، حتی آن‌هایی که لزوماً روی خبرنامه‌ها تمرکز نداشتند. در واقع، دنک پیش‌بینی کرد که ما شاهد «ادغام بزرگی در فضای سازندگان محتوا» خواهیم بود، چه «از طریق شرکت‌هایی که ورشکست می‌شوند، یا ادغام و تملک یا ادغام، یا هر چیز دیگری.»

با این حال، این به این معنی نیست که دنک فکر می‌کند فرصت‌های خبرنامه‌های جدید از بین رفته است.

او گفت: «محتوای با کیفیت همیشه به اوج می‌رسد» و استدلال کرد که با پراکنده‌تر شدن چشم‌انداز رسانه‌های اجتماعی، ممکن است فرصت‌های بیشتری نیز وجود داشته باشد.

در ادامه، متن مصاحبه ما را که برای طول و وضوح ویرایش شده است، بخوانید.

شما این نقل قول را تکرار کرده‌اید که Beehiv «در حال مسلح کردن شورشیان محتوای دیجیتال» است. منظورتان چیست؟

من الهام را از رئیس Shopify گرفتم [درباره] مسلح کردن شورشیان تجارت دیجیتال – فکر می‌کنم این چیزی بود که او گفت.

وعده اقتصاد سازندگان محتوا این است که قدرت را از نهادها بگیرد، به افراد بدهد و به آن‌ها اجازه دهد موفق شوند. با نگاهی به گذشته، کسانی که واقعاً ابزارهای توزیع و قدرت را در اختیار داشتند، و اکنون این دنیای رسانه‌ای جدید، توزیع‌شده و مستقل، که در آن بسیاری از مردم برای اطلاعات به پادکسترها یا سازندگان محتوای مورد علاقه خود مراجعه می‌کنند، در حالی که قبلاً برنامه‌های بزرگ تلویزیونی و رادیویی بودند.

و [یک] دموکراتیزه شدن اطلاعات وجود دارد، اما همچنین توانایی افراد برای موفقیت در اینترنت با ایجاد محتوایی که دائماً در حال تحول است. من فکر می‌کنم روندها کمی شتاب گرفته‌اند. آخرین سال انتخابات چیزهای زیادی را درباره آنچه واقعاً بر آرا و همه چیزهای دیگر تأثیر گذاشت، نشان داد. شما شاهد این موج عظیم هستید.

امسال، ما شاهد تعداد زیادی از این روزنامه‌نگاران بوده‌ایم، چه از واشنگتن پست یا سایر رسانه‌های سنتی، که این افراد برندهای شخصی خود را ساخته‌اند، حوزه تخصصی خود را دارند، مخاطبان خود را به خوبی می‌شناسند و اکنون ابزارها و قابلیت‌های لازم برای مستقل شدن را دارند. من فکر می‌کنم این الهام‌بخش، سرگرم‌کننده و جالب است، و امیدوارم بتوانیم بخشی از جعبه ابزار برای کمک به توانمندسازی آن‌ها باشیم.

یکی از چیزهای جالب در مورد Beehiiv این است که شما با این سازندگان محتوای فردی کار می‌کنید، اما همچنین با نشریات بزرگ‌تری مانند TechCrunch کار می‌کنید و حتی نشریات قدیمی‌تری نیز در این پلتفرم دارید. تلاش برای ساختن پلتفرمی که نیازهای مختلف را برآورده کند چگونه است؟

این سوال عالی است، و در واقع دلیل این است که ما با این شعار در رویداد خود پیش رفتیم: سیستم عامل اقتصاد محتوا. چون من نمی‌خواهم فقط در اقتصاد سازندگان محتوا محدود شوم. و ما به TechCrunch، Time و Newsweek و همه این ناشران بزرگ خدمات می‌دهیم، و ما به همان خوبی که به طیف وسیعی از سازندگان محتوا خدمات می‌دهیم، به آن‌ها نیز خدمات عالی ارائه می‌دهیم.

باید یک اشتراکاتی در این زمینه وجود داشته باشد، و آن این است که محتوا چیزی است که کسب‌وکار آن‌ها را پیش می‌برد، و ما فکر می‌کنیم که واقعاً می‌توانیم سیستم عامل باشیم و به آن‌ها در موفقیت در این زمینه کمک کنیم. تئوری من از زمانی که در Morning Brew بودم، و من دومین کارمند بودم، تمام زیرساخت‌های داخلی آن‌ها را ساختم و به آن‌ها در مقیاس‌پذیری کمک کردم. و وقتی Morning Brew را می‌ساختیم، ما در آن زمان ۳ میلیون خواننده داشتیم، و همه این روزنامه‌نگاران و نویسندگان مستقل و رسانه‌های کوچک به ما مراجعه می‌کردند و می‌گفتند: «ما همان جعبه ابزاری را می‌خواهیم که شما دارید.» تا جایی که کسی برای ۱۰ نفر، بهترین دوستانش و مادرش و امثال آن‌ها می‌نویسد.

تئوری اولیه برای Beehiv این بود: آیا می‌توانیم نرم‌افزار در سطح سازمانی مانند آنچه در Morning Brew ساختیم، بسازیم که هر یک از این ناشران بزرگ بخواهند… اما آن را برای همه قابل دسترس کنیم؟ بنابراین اینگونه بود که خود را در این موقعیت عجیب نرم‌افزار در سطح سازمانی واقعی یافتیم، جایی که برادرم هفته گذشته یک خبرنامه UFC را با پنج خواننده راه‌اندازی کرد، و او از همان جعبه ابزاری استفاده می‌کند که Time و TechCrunch استفاده می‌کنند.

این کار را در سمت بازاریابی محصول، روابط عمومی، نحوه صحبت در مورد کاربرانمان دشوارتر می‌کند، زیرا آن‌ها گروه‌بندی شده‌اند، اما من هنوز معتقدم که همه آن‌ها یک چیز را می‌خواهند. در نهایت، تجربه یکپارچه برای تولید محتوا، بلکه برای رشد سریع‌تر و کسب درآمد بیشتر است. و اگر بتوانیم این سه کار را انجام دهیم و با ابزارهای دیگر در پشته فناوری آن‌ها به خوبی کار کنیم، معمولاً فرمول موفقیت است.

شما به رویداد راه‌اندازی اخیر خود اشاره کردید، که برداشت من این بود که Beehiiv دیگر فقط یک شرکت خبرنامه نیست – به خصوص، شما اکنون سازنده وب‌سایت هوش مصنوعی خود را دارید. آیا این همیشه مسیری بود که می‌خواستید بروید، یا بعداً به آن رسیدید؟

پس نه، می‌گویم بیشتر نقشه راه از بازخورد کاربران ما می‌آید. من فکر می‌کنم قدرت فوق‌العاده ما این است که بهتر از هر کس دیگری به کاربرانمان گوش می‌دهیم و بسیار سریع بر اساس آن عمل می‌کنیم.

اگر چهار سال پیش از من می‌پرسیدید، می‌گفتم که ما بهترین پلتفرم خبرنامه هستیم که این شبکه تبلیغاتی را دارد که می‌تواند دسترسی به تبلیغات ممتاز را دموکراتیزه کند، شبیه به کاری که یوتیوب برای ویدئو انجام داد. اما ما می‌توانیم این کار را برای ایمیل انجام دهیم، و این به این معنی است که برندهایی مانند نایک و نتفلیکس می‌توانند حامی مالی همه این خبرنامه‌های مختلف شوند، و این خبرنامه‌ها به برندهایی دسترسی پیدا کنند که در غیر این صورت هرگز نداشته‌اند. و من فکر می‌کنم این واقعاً هیجان‌انگیز است، و این یک چشم‌انداز بزرگ به خودی خود است، و هنوز بخشی از چشم‌انداز است.

ما از روز اول یک سازنده وب‌سایت بسیار ابتدایی راه‌اندازی کردیم – من حتی آن را سازنده وب‌سایت هم نمی‌نامم، شبیه یک قالب وبلاگ بود که به طور پیش‌فرض داشتید. همه کاربران ما می‌گفتند: «هی، این عالیه، من از ابزارهای ایمیل شما خوشم میاد، [اما] وبلاگ من شبیه بقیه است. افتضاحه. قابل شخصی‌سازی نیست. من می‌خوام دوره بفروشم. می‌خوام لید جمع کنم. می‌خوام انعطاف‌پذیری بیشتری در وب‌سایتم داشته باشم.» بنابراین ما را به خرید TypeDream سوق داد – آن‌ها یک شرکت YC بودند تا این نیاز را برطرف کنند، چون مردم وب‌سایت‌های بهتری می‌خواستند. بعد، می‌دانید، شما یک وجب می‌دهید، آن‌ها یک مایل می‌خواهند. ما این سازنده وب‌سایت جدید را ساختیم و در ماه جولای راه‌اندازی کردیم، و مردم [می‌گویند]: «این شگفت‌انگیزه، حالا من واقعاً از شما برای وب‌سایتم استفاده می‌کنم، اما چیزهایی در وردپرس یا Wix داشتم که الان نمی‌توانم انجام دهم، مانند رزرو وقت، فروش محصولات دیجیتال، دوره‌ها، جاسازی‌ها، همه این نوع چیزها.»

ما چیزی را برای رفع یک نیاز راه‌اندازی می‌کنیم، و این یک بازار گسترده‌تر را باز می‌کند. و من فکر می‌کنم قدرت فوق‌العاده ما فراتر از گوش دادن به کاربران، سرعت محصول و مهندسی است. اگر فکر می‌کنیم می‌توانیم به این کاربران بهتر از هر کس دیگری خدمات ارائه دهیم، [این] فقط پیشروی طبیعی به سمت چیز بعدی است که می‌تواند به آن‌ها خدمات دهد.

یکی از جنبه‌های این روند این است که هر پلتفرمی که نوعی ابزار سازنده محتوا دارد – اگر روی یک حوزه تمرکز کرده‌اید، چه اشتراک‌ها، چه خبرنامه‌ها یا هر چیز دیگری، به ناچار شروع به اضافه کردن چیزها می‌کنید، و من چند سال پیش فکر نمی‌کردم Beehiiv با Patreon رقابت کند، اما به نظر می‌رسد که هر پلتفرم سازنده محتوا در نهایت با همه پلتفرم‌های دیگر رقابت می‌کند، زیرا شما سعی می‌کنید همه این کارهای مختلف را انجام دهید.

من اخیراً می‌گویم: من فکر می‌کنم ادغام بزرگی در فضای سازندگان محتوا وجود خواهد داشت. من نمی‌دانم که آیا این از طریق شرکت‌هایی که ورشکست می‌شوند، یا ادغام و تملک یا ادغام، یا هر چیز دیگری است، اما ما در حال حاضر شاهد گسترش برخی از پلتفرم‌های سنتی اقتصاد سازندگان محتوا بوده‌ایم. شاید آن‌ها لینک در بیو بودند، و سپس یک سازنده وب‌سایت راه‌اندازی کردند، یا شاید آن‌ها دوره‌ها و جامعه بودند، اما سپس یک خبرنامه یا پلتفرم ایمیل راه‌اندازی کردند.

من فکر می‌کنم شما شاهد این «خزش ویژگی» ادغام در سراسر پشته سازندگان محتوا و پشته محتوا خواهید بود. شرط من این است که ایمیل بسیار دشوار است. زیرساخت‌های زیادی وجود دارد، در مقیاس بسیار پیچیده است. من فکر می‌کنم این یکی از رقابتی‌ترین نقاط ورود است، زیرا این وسیله ارتباطی است. و من شرط می‌بندم که می‌توانیم بهتر از آن‌ها در وب‌سایت، لینک در بیو، دوره‌ها، جامعه وارد شویم.

بدیهی است که شما معتقدید بهترین محصول را دارید. اما آیا چیز دیگری در هسته وجود دارد که فکر می‌کنید Beehiiv را از آن پلتفرم‌های دیگر متمایز می‌کند؟

کمیاب‌تر است، اما کیفیت و تعالی محصول است. پلتفرم‌های زیادی وجود دارند، حتی خارج از اقتصاد سازندگان محتوا، که من روزانه از آن‌ها استفاده می‌کنم، که بهترین نرم‌افزار نیستند. یک چیزی که اخیراً زیاد می‌گویم این است که می‌خواهم Beehiiv لذت‌بخش‌ترین محصولی باشد که هر کسی روزانه از آن استفاده می‌کند، و من فکر می‌کنم فرصتی داریم که آن را صرفاً تجربه‌ای لذت‌بخش کنیم.

[همچنین] بیشتر کسب‌وکارهای سازندگان محتوا، کسب‌وکارهای مبتنی بر نرخ کارمزد هستند، و ما سهمی از درآمد را نمی‌گیریم، چه اشتراک‌های پولی، محصولات دیجیتال، قرار ملاقات‌ها، فروش. این فقط اخلاق ماست: ما معتقد نیستیم که با اتصال استرایپ و انجام این کار به عنوان واسطه، باید ۱۰٪ کارمزد بگیریم.

ما به سرعت حرکت می‌کنیم، نه فقط از روی ضرورت، بلکه فکر می‌کنیم کاربران ما نیازهای زیادی دارند و ما می‌توانیم به آن‌ها سریع‌تر و بهتر خدمات ارائه دهیم. من فکر می‌کنم این در آنچه می‌سازیم مشهود است.

با تکامل و گسترش شما به این مناطق دیگر، آیا هنوز به این ایده که سهمی از هیچ یک از این جریان‌های درآمدی نخواهید گرفت، متعهد هستید؟ یا می‌توانید سناریوهایی را تصور کنید که شاید محصول اصلی دارای قیمت‌گذاری SaaS باشد، اما خطوط تولید و مدل‌های کسب‌وکار متفاوتی وجود داشته باشد؟

هدف ما این است که هیچ نرخ کارمزدی دریافت نکنیم، فقط هزینه اشتراک.

در پست خود، درباره این ایده صحبت کردید که، به خصوص اوایل امسال، می‌خواستید انرژی زیادی را صرف افزایش آگاهی از برند کنید. من در نیویورک زندگی می‌کنم، بنابراین تبلیغات Beehiiv را در مترو زیاد دیده‌ام. فکر می‌کنید آن تبلیغات چقدر موفق بوده‌اند؟

آن زمان، به خصوص، قطعاً بیشترین رشد را که تا به حال دیده‌ایم، داشتیم – واقعاً تمام تلاش خود را بر روی برند گذاشتیم و سعی کردیم بیانیه‌ای صادر کنیم.

و من فکر می‌کنم محصول امروز ۱۰ برابر بهتر از آن زمان است. ما واقعاً برای جریان اصلی آماده هستیم تا بتوانیم به طیف وسیع‌تری از کاربران خدمات ارائه دهیم. انتظار دارم در سه ماهه اول [سال آینده] بیشتر از این‌ها ببینیم. فکر می‌کنم بیشتر به بازاریابی و رشد خواهیم پرداخت.

منظورم این است که کار در سمت محصول هرگز تمام نمی‌شود. همیشه چیزهایی برای بهبود وجود دارد. اما من فکر می‌کنم محصول در جایگاه خوبی قرار دارد که می‌توانیم از کاربران پشتیبانی کنیم و آن‌ها را تبدیل کنیم و به ارائه وعده خود به آن‌ها ادامه دهیم. اکنون ما به همه در نیویورک و همه کسانی که جاه‌طلبی ساختن چیزی را به تنهایی، پیرامون محتوای خود دارند، نیاز داریم که دقیقاً بدانند ما به عنوان یک شرکت چه کسانی هستیم.

از نظر فلسفی، من فکر می‌کنم ما در مسیری بسیار متفاوت از Substack حرکت می‌کنیم، اما به دلیل زمان راه‌اندازی ما، همیشه با آن‌ها مقایسه می‌شویم. و [با مزیت اولین حرکت آن‌ها]، آن‌ها قطعاً نام تجاری بیشتری دارند. ما باید در آنجا مقداری پیشرفت کنیم.

حتی با اینکه Beehiiv امسال بیشتر دیده شده است، به نظر می‌رسد Substack واقعاً کار شگفت‌انگیزی انجام داده است تا نام خود را تقریباً مترادف با این ایده کند: شما یک نشریه پیرامون برند شخصی خود راه‌اندازی خواهید کرد، و این خبرنامه‌محور خواهد بود، این Substack است. آیا این چیزی است که شما را نگران می‌کند؟ آیا ذهنیت بیشتری می‌خواهید؟

بله، حتماً. ما قطعاً می‌خواهیم در ذهن اول باشیم و قطعاً می‌خواهیم ذهنیت آنجا را داشته باشیم. [اما] همانطور که گفتم، ما در دو جهت بسیار متفاوت حرکت می‌کنیم. من فکر می‌کنم آن‌ها سعی می‌کنند یک فید اجتماعی برای رقابت با X، Threads، اینستاگرام، Bluesky و همه این‌ها بسازند. ما فقط ابزار و زیرساخت هستیم.

قیاسی که من همیشه استفاده می‌کنم، آمازون در مقابل Shopify است. شما به آمازون می‌روید، میلیون‌ها فروشنده شخص ثالث وجود دارد، اما واقعاً نمی‌دانید آن‌ها چه کسانی هستند. فروشندگان شخص ثالث داده‌ها را دریافت نمی‌کنند. مصرف‌کننده از طریق برنامه آمازون، وب‌سایت آمازون می‌رود، [سفارش آن‌ها] در یک جعبه آمازون تحویل داده می‌شود. این بسیار شبیه Substack است – از طریق برنامه آن‌ها می‌روید، آن‌ها کنترل تجربه خواننده را به دست می‌گیرند، شما کنترل و داده‌های زیادی را از دست می‌دهید.

ما بسیار شبیه Shopify هستیم – ابزار و زیرساخت در پس‌زمینه برای کمک به حمایت از این کسب‌وکارهای محتوا. ما مردم را وادار نمی‌کنیم که beehiiv را راه‌اندازی کنند. ما صرفاً ابزار و زیرساخت برای کمک به موفقیت آن‌ها هستیم. و من فکر می‌کنم این برای بخش بزرگی از کاربران جذاب است. برخی هستند که فقط اهمیتی نمی‌دهند و فقط یک پلتفرم وبلاگ‌نویسی می‌خواهند و شاید Substack برای آن‌ها مناسب‌تر باشد، اما من فکر می‌کنم هر دو می‌توانیم همزیستی داشته باشیم و در اینجا موفق شویم.

من همچنین می‌خواهم بیشتر در مورد اینکه چگونه شاهد تکامل کسب‌وکار رسانه‌ای بوده‌اید و چگونه تصور می‌کنید ممکن است تکامل یابد، صحبت کنم. همانطور که گفتید، این یک لحظه هیجان‌انگیز است زیرا هر کسی که درجه‌ای از موفقیت داشته است، می‌تواند به طور قابل تصوری مستقیماً برود و چیز خود را راه‌اندازی کند و بخشی از مخاطبان خود را با خود بیاورد. همچنین به نظر می‌رسد که این زمانی است که مردم این کار را انجام می‌دهند زیرا تعداد فرصت‌های سنتی – تعداد آن‌ها به اندازه گذشته نیست.

قطعاً، این یک بازار و وضعیت جالب است. من فکر می‌کنم جنبه مثبت آن این است که ما در پلتفرم خود شاهد بسیاری از سازندگان کوچک و موفق، به اصطلاح، «بی‌نام» بوده‌ایم که تازه متولد شده‌اند – که موضوعی را پوشش می‌دهند، چه خودروهای برقی، چه رمزارز یا هوش مصنوعی، که در واقع یک کسب‌وکار بسیار موفق ساخته‌اند.

و همچنین آنچه از دوران Morning Brew و theSkimm می‌بینیم این است که معادله خبرنامه قبلاً این بود: چگونه می‌توانید تا حد امکان سریع رشد کنید، یک میلیون مشترک بگیرید، اسپانسرشیپ‌های عظیم بفروشید. [در حالی که اکنون] ما یک خبرنامه کشاورزی داریم که ۲۵۰۰ مشترک دارد و ۱۵۰۰۰ دلار در ماه درآمد دارد. بنابراین قدرت زیادی در محتوای خاص وجود دارد، و این به این دلیل است که ابزارهایی وجود دارد که می‌توانید مستقیماً اشتراک‌های پولی را انجام دهید، بنابراین به Google AdSense وابسته نیستید، بازی جامعه وجود دارد، محصولات دیجیتال وجود دارد، دوره‌ها وجود دارد، رویدادها وجود دارد.

Beehiiv نقش کوچکی در این زمینه ایفا می‌کند، اما اکوسیستم ابزارهای بسیار تثبیت‌شده‌تری وجود دارد که این امر را ممکن می‌سازد. اگر بتوانید ۱۰۰۰ طرفدار واقعی خود را پیدا کنید، می‌توانید یک کسب‌وکار واقعی و پایدار بر اساس آن بسازید. من نمی‌دانم آیا این وضعیت پنج، ۱۰ سال پیش بود.

شما این را تا حدی پاسخ دادید، اما اجازه دهید یک سوال مرتبط بپرسم. به عنوان یک روزنامه‌نگار فناوری که یک بار یا دو بار ایده راه‌اندازی چیزی را به تنهایی در سر پرورانده‌ام، بلافاصله فکر می‌کنم: «خدایا، روزنامه‌نگاران فناوری زیادی هستند که Substack یا خبرنامه‌های دیگر را راه‌اندازی کرده‌اند.» احساس می‌کنم پنجره برای آن بسته شده است. آیا نگران هستید که به نقطه اشباع نزدیک می‌شویم – اگر نه لزوماً در همه جا، حداقل در بخش‌های خاص؟

اشباع همیشه جالب‌ترین سوال بوده است، زیرا از زمانی که دور اول سرمایه خود را جمع کردیم، مردم فکر می‌کردند ما در اوج ایمیل هستیم. اوج ایمیل ظاهراً هر هفته می‌آید.

اما من همچنین فکر می‌کنم ما بیش از هر زمان دیگری پادکست، محتوای ویدیویی بیشتر، UGC، و در واقع، ویدئوی حرفه‌ای و با تولید بالا داریم. اما هیچ‌کس هرگز نمی‌گوید [ما در] اوج نتفلیکس هستیم. این یکی از آن چیزهایی است که، اولاً، دنیا عظیم است، و من فکر می‌کنم شما می‌توانید در هر دسته محتوایی یک جایگاه خاص برای خود ایجاد کنید. ثانیاً، من فکر می‌کنم با کیفیت‌ترین محتوا همیشه به اوج می‌رسد.

بنابراین، مطمئناً، تعداد زیادی نویسنده فنی وجود دارد، درست است؟ دیدگاه، حوزه تخصصی، دسترسی و هر چیز دیگری که به نظر می‌رسد منحصر به فرد چیست، و چگونه در قالبی منحصر به فرد بسته‌بندی شده است؟ بله، قطعاً شلوغ‌تر می‌شود، اما من فکر می‌کنم همه چیز شلوغ‌تر می‌شود. کیفیت همچنان به اوج می‌رسد، و من فکر می‌کنم افراد کافی و مدل‌های کسب‌وکار کافی در جهان برای تمایز وجود دارد.

شما به این ایده اشاره کردید که بهترین محتوا به اوج می‌رسد. من همیشه امیدوارم که این درست باشد، اما این چالش برجسته شدن – به دلیل تغییر چشم‌انداز، همه اتفاقاتی که با توییتر/X افتاده است، احساس می‌کنم بسیار پراکنده‌تر از گذشته است.

آیا فرصت بیشتری در این واقعیت می‌بینید که اکنون Mastodon، YouTube، Reels، TikTok، Bluesky وجود دارد؟ پراکنده‌تر است، اما فرصت‌ها و نقاط تماس بیشتری برای رسیدن به مردم نیز وجود دارد. من فکر می‌کنم تهدید بیش از حد تکیه بر توییتر قدیمی، که چنین سلطه‌ای بر ذهنیت جریان اصلی آنچه در حال وقوع بود داشت، و با سایه ممنوع شدن یا محدود شدن، هر آنچه الگوریتم می‌خواست تصمیم بگیرد که تغذیه کند یا نکند، در واقع کمی آسیب‌پذیرتر هستید.

هر سکه‌ای دو رو دارد، درست است؟ می‌تواند ترسناک‌تر باشد یا فرصت بیشتری برای رسیدن به مخاطبان مختلف باشد.

از نظر فکری، من فکر می‌کنم داشتن پلتفرم‌های مختلف با قدرت کمی کاهش یافته برای دنیا بهتر است، اما همچنین متوجه می‌شوم که من به همان اندازه که یک مالک انحصاری خبرنامه برای یافتن مخاطب به این پلتفرم‌ها تکیه می‌کند، به آن‌ها تکیه نمی‌کنم.

با این حال، من همچنین می‌خواستم در مورد این طیف از Time تا TechCrunch تا افراد بپرسم. یکی از داستان‌های موفقیت که مردم به دنبال آن هستند، نه تنها این است که آیا افراد می‌توانند چیزی برای حمایت از خود راه‌اندازی کنند، بلکه در واقع خبرنامه آینده را بر روی این نوع پلتفرم‌ها بسازند. آیا این چیزی است که در Beehiiv دیده‌اید؟

بله، فراوان. ما بسیاری از شرکت‌های خبرنامه‌محور داریم که راه‌اندازی شده‌اند – Status و اولیور دارسی جدیدترین مثالی است که به ذهنم می‌رسد. او CNN را ترک کرد، چیز خود را راه‌اندازی کرد، اکنون دو نفر در تیم دارد. یا سه نفر، بسته به اینکه چگونه می‌شمارید. من فکر می‌کنم آن‌ها یک حوزه اضافی راه‌اندازی خواهند کرد.

خبرنامه‌های زیادی وجود دارند که به عنوان یک خبرنامه سرگرمی شروع شده‌اند و به ۵۰,۰۰۰، ۱۰۰,۰۰۰ مشترک رسیده‌اند، مقداری درآمد کسب کرده‌اند و فراتر از تیم‌های تک نفره گسترش یافته‌اند.

آخرین سوال من این است: با فکر کردن به اقتصاد سازندگان محتوا، اقتصاد رسانه‌ای ۱۰ سال آینده، چه تفاوتی با امروز خواهد داشت؟

من هیچ چیز عجیبی را پیش‌بینی نمی‌کنم، اما کسی از من پیش‌بینی‌هایم را برای سال ۲۰۲۶ پرسید، و من فقط فکر می‌کنم همه روندها در همان جهت ادامه خواهند داشت. من فکر نمی‌کنم تغییر ناگهانی باشد، اما من در واقع فکر می‌کنم با هوش مصنوعی، بادهای موافق این هستند که، اولاً، در مقطعی سطح مشخصی از جابجایی شغلی وجود خواهد داشت. و اگر یک مدیر محصول سطح متوسط هستید، چگونه خود را متمایز می‌کنید؟ اگر یک مدیر محصول استخدام می‌کنم، احتمالاً یک مدیر محصول استخدام می‌کنم که افکار خود را در اینترنت منتشر کرده است، و من دقیقاً می‌دانم که او کیست، به چه چیزی فکر می‌کند، چه ارزشی دارد، و من می‌توانم واقعاً با او [بیشتر] ارتباط برقرار کنم تا یک مدیر محصول بی‌چهره دیگر که برای شغل درخواست می‌دهد.

بنابراین من فکر می‌کنم اتکا بیشتر به داستان‌سرایی برند شخصی و این ارتباط انسانی با رواج هوش مصنوعی مهم‌تر از همیشه خواهد بود. چه این در ایمیل، وب، پادکست و ویدئو ظاهر شود، احتمالاً همه آن‌ها، من در واقع فکر می‌کنم اهمیت بیشتری به ارائه صدای خود و خودتان برای تمایز واقعی، هم در نیروی کار و هم به طور کلی، داده خواهد شد.

این مقاله توسط هوش مصنوعی ترجمه شده است و ممکن است دارای اشکالاتی باشد. برای دقت بیشتر، می‌توانید منبع اصلی را مطالعه کنید.