TC

مسیر غیرمعمول این بنیان‌گذار به سیلیکون ولی چگونه می‌تواند در فناوری صنعتی مزیت ایجاد کند

9 دقیقه مطالعه
منبع
مسیر غیرمعمول این بنیان‌گذار به سیلیکون ولی چگونه می‌تواند در فناوری صنعتی مزیت ایجاد کند
چکیده کوتاه
- رابط کاربری از هوش مصنوعی برای حسابرسی رویه‌های ایمنی صنعتی استفاده می‌کند و خطاهای حیاتی را که در بازبینی‌های دستی نادیده گرفته می‌شوند، شناسایی می‌کند و باعث صرفه‌جویی میلیون‌ها دلار و سال‌ها کار برای شرکت‌ها می‌شود.
- پیشینه غیرمتعارف بنیان‌گذار، مزیت منحصربه‌فردی را فراهم می‌کند و به او امکان می‌دهد با مدیران باتجربه صنعت ارتباط برقرار کرده و اعتماد آن‌ها را جلب کند.
- تمرکز این استارتاپ بر صنایع سنگین، یک حوزه نادر در سیلیکون ولی، به یک مزیت کلیدی در استخدام برای جذب استعدادهای برتر مهندسی تبدیل شده است.

توماس لی یانگ شبیه بنیان‌گذاران معمولی سیلیکون ولی به نظر نمی‌رسد.

مدیرعامل ۲۴ ساله Interface، یک استارتاپ در سانفرانسیسکو که از هوش مصنوعی برای جلوگیری از حوادث صنعتی استفاده می‌کند، مردی سفیدپوست با لهجه کارائیبی و نام خانوادگی چینی است، ترکیبی که او به اندازه کافی خنده‌دار می‌داند که هنگام معرفی اولیه به مخاطبین تجاری به آن اشاره کند. یانگ که در ترینیداد و توباگو، محل فعالیت‌های گسترده اکتشاف نفت و گاز، متولد و بزرگ شده است، در اطراف دکل‌های نفتی و زیرساخت‌های انرژی بزرگ شد، زیرا تمام خانواده‌اش مهندس بودند و نسل‌ها به پدربزرگش که از چین به این کشور جزیره‌ای مهاجرت کرده بود، می‌رسید.

آن پیشینه امروزه به کارت دعوت او در جلسات معرفی با مدیران نفت و گاز تبدیل شده است، اما این فقط یک شروع‌کننده مکالمه عالی نیست؛ بلکه مسیری را برجسته می‌کند که به هیچ وجه مستقیم نبوده و یانگ ممکن است استدلال کند که به اینترفیس مزیت می‌دهد.

سال‌ها طول کشید تا این اتفاق بیفتد. از سن ۱۱ سالگی، یانگ با شدتی که از فردی بسیار مسن‌تر انتظار می‌رفت، شیفته کلتک شد. او برنامه‌های تلویزیونی درباره سیلیکون ولی را آنلاین تماشا می‌کرد و مجذوب این ایده بود که مردم می‌توانند «هر چیزی و همه چیز» را در آمریکا بسازند. او هر کاری ممکن بود برای پذیرش در آنجا انجام داد، حتی انشای درخواست خود را درباره ربودن رومبای خانواده‌اش برای ایجاد نقشه‌های فضایی سه‌بعدی از خانه‌اش نوشت.

این ترفند جواب داد - کلتک او را در سال ۲۰۲۰ پذیرفت - اما سپس کووید-۱۹ فرا رسید و اثرات موجی آن نیز به همراه داشت. اولاً، وضعیت ویزای یانگ تقریباً غیرممکن شد (قرار ملاقات‌های ویزا لغو شد و پردازش متوقف شد). در عین حال، صندوق دانشگاهی او که شش یا هفت سال با دقت ۳۵۰,۰۰۰ دلار برای پوشش هزینه‌های تحصیلش جمع شده بود، در رکود ناگهانی بازار در مارس همان سال «اساساً کاملاً از بین رفت».

بدون زمان زیاد برای تصمیم‌گیری درباره آینده‌اش، او یک برنامه مهندسی سه ساله ارزان‌تر در دانشگاه بریستول در بریتانیا را انتخاب کرد و مهندسی مکانیک خواند، اما هرگز رؤیاهای سیلیکون ولی خود را رها نکرد. او می‌گوید: «من ویران شده بودم، اما متوجه شدم که هنوز هم می‌توانم کاری انجام دهم.»

در بریستول، یانگ در جگوار لندرور مشغول به کار شد و در چیزی به نام مهندسی عوامل انسانی کار کرد - اساساً طراحی تجربه کاربری و ایمنی سیستم‌های صنعتی. او اعتراف می‌کند: «قبل از پیوستن به آنجا، هرگز درباره آن نشنیده بودم.» این نقش شامل یافتن راه‌هایی برای ایمن‌تر کردن خودروها و خطوط تولید بود و اطمینان حاصل می‌کرد که آنها برای عملیات روان «ضد اشتباه» هستند.

در همانجا، در دل صنایع سنگین، یانگ مشکلی را دید که به اینترفیس تبدیل شد. او می‌گوید ابزارهایی که بسیاری از شرکت‌ها برای مدیریت مستندات ایمنی استفاده می‌کنند یا وجود ندارند - قلم و کاغذ - یا آنقدر جدا از هم و با طراحی ضعیف هستند که کارگران از آنها متنفرند. بدتر از آن، خود رویه‌های عملیاتی - دستورالعمل‌ها و چک‌لیست‌هایی که کارگران یقه آبی برای حفظ ایمنی به آنها تکیه می‌کنند - مملو از خطا، قدیمی و نگهداری آنها تقریباً غیرممکن است.

یانگ به جگوار پیشنهاد داد که به او اجازه دهند راه‌حلی بسازد، اما شرکت علاقه‌ای نداشت. بنابراین او شروع به برنامه‌ریزی برای خروج خود کرد. وقتی درباره Entrepreneur First (EF) شنید، یک انکوباتور استعداد اروپایی که افراد امیدوارکننده را قبل از داشتن هم‌بنیان‌گذار یا حتی ایده جذب می‌کند، با وجود نرخ پذیرش ۱ درصدی آن، به صورت سرد درخواست داد. او پذیرفته شد تا اساساً خودش را معرفی کند.

او به جگوار گفت که به عروسی در ترینیداد می‌رود و یک هفته غایب خواهد بود. در عوض، او به فرآیند انتخاب EF رفت، سازمان‌دهندگان را تحت تأثیر قرار داد و روزی که به دفتر بازگشت، استعفا داد. او با خنده می‌گوید: «آنها متوجه شدند، 'اوه، پس احتمالاً در عروسی نبودی.'»

در EF، یانگ با آریان مهتا، هم‌بنیان‌گذار و مدیر ارشد فناوری آینده خود ملاقات کرد. مهتا، با اصالت هندی اما متولد بلژیک، رویای آمریکایی ناکام خود را داشت. او هم در جورجیا تک و هم در پن پذیرفته شده بود اما به طور مشابه در طول کووید نتوانست وقت ملاقات ویزا بگیرد. او در نهایت ریاضیات و علوم کامپیوتر را در کالج امپریال لندن تحصیل کرد، جایی که قبل از ساخت خطوط لوله یادگیری ماشین در آمازون، هوش مصنوعی برای تشخیص خطا توسعه داد.

یانگ می‌گوید: «ما پیشینه‌های مشابهی داشتیم. او فوق‌العاده بین‌المللی است. او پنج زبان صحبت می‌کند، بسیار فنی است، مردی شگفت‌انگیز است و ما خیلی خوب با هم کنار آمدیم.» در واقع، او می‌گوید که آنها تنها تیمی در گروه EF خود بودند که از هم جدا نشدند.

فراتر از آن، امروز آنها در محله SoMa سانفرانسیسکو با هم زندگی می‌کنند، اگرچه یانگ در پاسخ به این سوال که چقدر زمان با هم می‌گذرانند، قاطعانه می‌گوید که با توجه به حجم کاری هر کدام، این مسئله مشکلی نیست. «در هفته گذشته، من در مجموع شاید ۳۰ دقیقه [آریان] را در خانه دیده‌ام.»

اما اینکه دقیقاً چه چیزی می‌سازند، معرفی اینترفیس ساده است: استفاده از هوش مصنوعی برای ایمن‌تر کردن صنایع سنگین. این شرکت به طور خودکار رویه‌های عملیاتی را با استفاده از مدل‌های زبان بزرگ ممیزی می‌کند و آنها را با مقررات، نقشه‌های فنی و سیاست‌های شرکتی مقایسه می‌کند تا خطاهایی را که می‌توانند - در بدترین سناریو - منجر به مرگ کارگران شوند، شناسایی کند.

برخی از اعداد خیره‌کننده هستند. برای یکی از بزرگترین شرکت‌های انرژی کانادا، که اینترفیس اکنون در سه سایت مستقر شده است (یانگ از ذکر نام برند خودداری می‌کند)، نرم‌افزار اینترفیس در عرض دو ماه و نیم ۱۰,۸۰۰ خطا و بهبود را در رویه‌های عملیاتی استاندارد شرکت پیدا کرده است. همانطور که یانگ می‌گوید، انجام همین کار به صورت دستی بیش از ۳۵ میلیون دلار هزینه و دو تا سه سال زمان می‌برد.

مدها آگاروال، شریک Defy.vc، که رهبری دور اولیه ۳.۵ میلیون دلاری اینترفیس را در اوایل سال جاری بر عهده داشت، با مشارکت Precursor Ventures، Rock Yard Ventures و سرمایه‌گذاران فرشته از جمله چارلی سانگهورست، می‌گوید: یکی از خطاهای یانگ که او به خصوص نگران‌کننده یافت، سندی بود که ۱۰ سال در گردش بود و محدوده فشار اشتباهی برای یک شیر نشان می‌داد. «آنها فقط خوش‌شانس بودند که اتفاقی نیفتاد.»

قراردادها قابل توجه هستند. پس از تلاش اولیه برای قیمت‌گذاری مبتنی بر نتیجه (یانگ می‌گوید شرکت انرژی «از آن متنفر بود»)، اینترفیس یک مدل ترکیبی مبتنی بر صندلی با هزینه‌های اضافی را اتخاذ کرد. یک قرارداد با شرکت انرژی کانادایی بیش از ۲.۵ میلیون دلار در سال ارزش دارد و اینترفیس مشتریان بیشتری در زمینه سوخت و خدمات نفتی در هیوستون، گویان و برزیل دارد.

کل بازار قابل آدرس‌دهی کاملاً مشخص نیست، اما کوچک هم نیست. به گفته شرکت تحقیقات بازار IBISWorld، تنها در ایالات متحده، حدود ۲۷,۰۰۰ شرکت خدمات نفت و گاز وجود دارد و این تنها اولین حوزه عمودی است که اینترفیس قصد دارد به آن بپردازد.

مزیت بیرونی

جالب اینجاست که سن و پیشینه یانگ - چیزهایی که ممکن است در صنایع جاافتاده‌تر به عنوان نقاط ضعف به نظر برسند - به سلاح‌های مخفی او تبدیل شده‌اند. او می‌گوید وقتی وارد اتاقی پر از مدیران دو یا سه برابر سنش می‌شود، ابتدا با تردید روبرو می‌شود. «این پسر جوان کیه و از کجا می‌دونه داره درباره چی حرف می‌زنه؟»

اما سپس، او می‌گوید، «لحظه شگفتی» خود را با توضیح درک خود از عملیات آنها، روال‌های روزانه کارگرانشان، و دقیقاً چقدر زمان و پول اینترفیس می‌تواند برای آنها صرفه‌جویی کند، ارائه می‌دهد. او می‌گوید: «وقتی می‌توانی آنها را متقاعد کنی، کاملاً تو را دوست خواهند داشت و از تو حمایت خواهند کرد و برای تو خواهند جنگید.» (او ادعا می‌کند که پس از یک بازدید میدانی اخیر و اولین بازدید با اپراتورها، پنج کارگر پرسیدند که چه زمانی می‌توانند در اینترفیس سرمایه‌گذاری کنند، که باعث افتخار او شد، با توجه به اینکه کارگران میدانی معمولاً «از ارائه‌دهندگان نرم‌افزار متنفرند.»)

در واقع، اگرچه یانگ از دفتر اینترفیس در منطقه مالی سانفرانسیسکو کار می‌کند، کلاه ایمنی او روی میزی نه چندان دور از میز کارش قرار دارد، آماده برای بازدید میدانی بعدی. (آگاروال پیشنهاد می‌دهد که یانگ می‌تواند کمی استراحت بیشتری در زندگی خود داشته باشد و به یاد می‌آورد که اخیراً در تماسی یانگ به او گفته بود که تمام روز خورشید را ندیده است.)

این شرکت اکنون هشت کارمند دارد - پنج نفر در دفتر، سه نفر از راه دور - عمدتاً مهندسان استخدام شده، به علاوه یک نفر عملیاتی که همین هفته شروع به کار کرده است. بزرگترین چالش اینترفیس استخدام به اندازه کافی سریع برای پاسخگویی به تقاضا است، مشکلی که نیازمند تیم کوچک آن برای استفاده از شبکه‌ها در سراسر اروپا و ایالات متحده است.

اما یانگ درباره زندگی در سانفرانسیسکو که می‌خواست و اکنون در آن زندگی می‌کند چه می‌گوید، او از اینکه کلیشه‌های سیلیکون ولی چقدر دقیق از آب درآمدند، شگفت‌زده است. او می‌گوید: «شما افراد را آنلاین می‌بینید که می‌گویند، 'اوه، به پارکی می‌روی و فرد کناری شما ۵۰ میلیون دلار برای ساختن یک عامل هوش مصنوعی دیوانه‌کننده جمع کرده است.' اما واقعاً همینطور است. به زندگی در ترینیداد فکر می‌کنم. این ایده‌ها را با مردم خانه در میان می‌گذارم و آنها فقط باور نمی‌کنند.»

او گاهی اوقات زمانی را برای بیرون رفتن به طبیعت با دوستانش اختصاص می‌دهد - او می‌گوید اخیراً به تاهو رفته‌اند - و اینترفیس رویدادهایی مانند هکاتون را که آخر هفته گذشته برگزار کردند، میزبانی می‌کند. اما بیشتر آن کار است، و بیشتر آن کار شامل هوش مصنوعی است، درست مانند همه افراد دیگر در سانفرانسیسکو در حال حاضر.

این باعث می‌شود سفرهای به دکل‌های نفتی به طرز عجیبی جذاب باشند.

در واقع، آن کلاه ایمنی در دفتر فقط یک ضرورت عملی نیست؛ بلکه یک جاذبه نیز هست، یانگ پیشنهاد می‌دهد. برای مهندسانی که از ساختن «ابزار فروش یا استخدام B2B کم‌اثر»، همانطور که یانگ می‌گوید، خسته شده‌اند، وعده خروج گاه به گاه از حباب منطقه خلیج برای کار با اپراتورها در میدان، به یک مزیت استخدامی تبدیل شده است. او خاطرنشان می‌کند که کمتر از ۱ درصد از استارتاپ‌های سانفرانسیسکو در صنایع سنگین کار می‌کنند و این کمیابی بخشی از جذابیت است، هم برای او و هم برای افرادی که استخدام می‌کند.

احتمالاً آن نسخه از رویای سیلیکون ولی که در دوران کودکی از ترینیداد دنبال می‌کرد، دقیقاً این نبود: ساعت‌های طولانی، فشار شدید، بحث‌های بی‌پایان هوش مصنوعی در همه جا، با سفرهای گاه به گاه به یک دکل نفتی.

با این حال، فعلاً به نظر نمی‌رسد که او از آن ناراضی باشد. او می‌گوید: «در یکی دو ماه گذشته، من کار زیادی [خارج از دفتر] انجام نداده‌ام، چون اینجا شدت زیادی وجود داشته است، با ساختن، استخدام، فروش.» اما او اضافه می‌کند: «احساس قدرت زیادی می‌کنم.»

این مقاله توسط هوش مصنوعی ترجمه شده است و ممکن است دارای اشکالاتی باشد. برای دقت بیشتر، می‌توانید منبع اصلی را مطالعه کنید.